Web Analytics Made Easy - Statcounter

بحران قطر-عربستان یکی از مهم‌ترین بحران‌های منطقه‌ای است که با مشارکت و همراهی ایران و ترکیه وارد فاز جدیدی از تحولات خود شده است.

سرویس جهان مشرق - نشست سه جانبه ایران، ترکیه و قطر روز شنبه در تهران برگزار شد. هدف از این نشست که "محمود واعظی" وزیر ارتباطات و فناوری ارتباطات، "نهاد زیبکچی" وزیر اقتصاد ترکیه که هر دو روسای کمیسیون مشترک همکاری‌های اقتصادی دو کشور هستند و وزیر اقتصاد قطر در آن حضور داشتند، بررسی راه‌های گسترش روابط اقتصادی سه جانبه و نیز انتقال کالا از مسیر ایران به قطر بود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در همین راستا سیدعلی قائم مقامی کارشناس مسائل ترکیه در گفت و گو با مشرق ضمن اشاره به ابعاد گسترده این بحران منطقه ای، از تلاش های عربستان سعودی و ایالات متحده آمریکا برای ناامن نمودن منطقه انتقاد نمود.وی در ادامه افزودبحران خلیج‌فارس یا بحران قطر پیچیدگی‌های خاصی دارد. این بحران در حقیقت حاصل توطئه مشترک امریکا و عربستان سعودی برای افزایش اختلافات و درگیری‌ها بین کشورهای عربی و اسلامی منطقه بوده تا بتوانند از آب گل‌آلود ماهی بگیرند که تا حدی زیادی هم در این کار موفق شده‌اند.

در دوران ریاست جمهوری بارک اوبا دولت امریکا طرحی را تصویب کرد ( قانون عدالت علیه حامیان تروریست ) که بر اساس آن قانون، دولت عربستان سعودی ملزم می‌شد حداقل مبلغ یک تریلیون دلار بابت غرامت (خون‌بها) به خانواده‌ای قربانیان ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۱۱ بپردازد ولی بعد از پایان دوران ریاست جمهوری باراک اوباما و روی کار آمدن جمهوری خواهان در امریکا ، نامزد این حزب یعنی "ترامپ" مبلغ این پرداختی را به ۴۰۰ میلیارد دلار کاهش داد و طی یک قرارداد نظامی ۴۰۰ میلیارد دلار تسلیحات نظامی به کشور عربستان سعودی فروخت و بدین نحوه، رشوه خودش را به نفع آمریکا دریافت کرد.

در مقابل نیز کشور آمریکا، قطر را از طریق محور چهارگانه امارات متحده عربی ، بحرین و مصر به رهبری عربستان سعودی مورد فشاروتهدید قرارداد که این خود باعث شد تا قطر با ایالات‌متحده آمریکا وارد یک معامله تسلیحاتی برای خرید هواپیماهای جنگی و سیستم‌های پدافند هوایی به قیمت ۳۰میلیارد دلار بشود که ۱۲ میلیارد دلار این معامله نظامی تسلیحاتی به‌صورت نقد پرداخت شد.

از طرف دیگر قطر با کشور ایتالیا یک قرارداد به ارزش ۴.۵ میلیارد یورو برای خرید کشتی‌های جنگی امضا کرد که از سال ۲۰۱۸ تحویل این کشتی‌های جنگی به قطر شروع خواهد شد. این خود نشان می‌دهد که آمریکا و کشورهای اروپایی با به وجود آوردن بحران‌های ساختگی در منطقه بخصوص بین کشورهای عربی-اسلامی و بین ایران و دیگر کشورهای عربی سعی در استفاده و بهره‌برداری از این بحران‌ها به نفع خود و عقد قراردادهای سودآور و کلان نظامی رادارند. به‌عبارت‌دیگر درنتیجه این اقدامات کشورهای عربی- اسلامی ازنظر قدرت اقتصادی ، فرهنگی و اجتماعی کاملاً تخلیه‌شده و به رقبای ناسالمی برای یکدیگر تبدیل خواهند شد.

درنتیجه می‌توان گفت که: "کلاً ایجاد بحران و ایران هراسی در منطقه کاملاً به نفع آمریکا و متحدانش است."

مسئله بعدی دفاع و حمایت از رژیم صهیونیستی در مقابل مردم فلسطین و حزب‌الله لبنان هست، که بحران قطر با این مسئله هم ارتباط مستقیم وهم ارتباط غیرمستقیمی دارد. درسفرترامپ رئیس‌جمهور امریکا به عربستان ، او مؤکدا مبارزه با تفکرات افراطی را مدنظر قرار داده و مرکزی بزرگ را در همین راستا پایه‌گذاری و افتتاح کرد. یکی از اصلی‌ترین اهداف ترامپ از تأسیس این مرکز، فریب افکار عمومی از قانون تصویب‌شده آمریکا ( عدالت علیه حامیان تروریست) بود که به‌واسطه آن عربستان تحت اتهامات و فشارهای شدید جهانی قرار می‌گرفت. در حقیقت خواست و هدف ترامپ این بود که بتواند این اتهامات و فشارهای افکار عمومی را از سمت عربستان به سمت قطر برگردانده و عربستان را که مرکز اصلی این اتهامات و فشارها بود از این وضعیت رهایی بخشد. بنابراین در همین راستا از قطر درخواست شد تا با ایران ، حزب‌الله لبنان ، حماس.... قطع رابطه نموده و تسلیم محض خواسته‌های عربستان سعودی شود.

در مقابل ایران و ترکیه شروع به انجام یک عملیات سیاسی ، اقتصادی و نظامی با همکاری و مشارکت یکدیگر نمودند که نتیجه این همکاریخروج قطر از این وضعیت بحرانی بود که براثر تحریم‌های این چهار کشور عربی به وجود آمده بود.بنابراین نشست سه‌جانبه میان ایران ترکیه و قطر را می‌توان ازاین‌جهت موردبحث و بررسی قرار داده و اهمیت و ارزش این نشست سه‌جانبه را از این بابت موردتوجه قرارداد .

درواقع عربستان سعودی برای اینکه بتواند از زیر فشار افکار عمومی جهان به‌عنوان حامی تروریسم رهایی پیدا کند سعی کرد شریک بزرگ تجاری خویش یعنی کشور قطر که در عملیات اشغال لیبی و سوریه توسط گروهای تروریستی با عربستان همکاری داشته را به‌عنوان حامی و کانون اصلی تروریست در جهان و منطقه نشان دهد و خودش را از زیر فشارهای افکار عمومی رهایی ببخشد وتوجهات جهانی را به‌عنوان حامی و کانون تروریست متوجه قطر نماید. البته این توطئه هم با شکست روبرو شد و نقشه آن‌گونه که عربستان سعودی انتظارش را داشت پیش نرفت .

درنتیجه می‌توان نشست سه‌جانبه ایران- ترکیه و قطر را راهبردی جدید از سوی جمهوری اسلامی ایران برای مبارزه با زیاده‌خواهی‌های ایالات متحده آمریکا و عربستان سعودی در منطقه و افزایش عمق راهبردی ایران در منطقه دانست.

منبع: مشرق

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۳۳۰۵۸۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

مثلث آمریکایی چه هدفی را در تقابل با فعالیتهای هسته‌ای ایران دنبال می‌کنند؟ / نقشه راه گروسی در تهران پس از عملیات وعده صادق

بازی گروسی در تقابل با کشورمان کاملاً شفاف و در عین حال پیچیده است! این سادگی، معطوف به شناخت ماهیت این بازی و هم افزایی سه ضلع آن (واشنگتن، بروکسل و وین) علیه منافع کشورمان است.

سرویس سیاست مشرق- رافائل گروسی مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی طی هفته‌های اخیر مصاحبه‌های هدفمندی را در تقابل با ماهیت و کارکرد فعالیت‌های هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران صورت داده که بر خلاف آنچه برخی تصور می‌کنند، منبعث از نظرات کارشناسی و حقوقی آژانس نیست!

کاخ سفید، اتحادیه اروپا و آژانس بین المللی انرژی اتمی با توجه به نزدیک شدن به سال ۲۰۲۵ میلادی (زمان تعیین شده در خصوص فعالسازی بند غروب آفتاب) میان دو گزینه «دفرمه سازی برجام» یا «خروج رسمی برجام» مردد مانده‌اند.

از سوی دیگر، جایگزینی برجام با توافقی جدید نیز مستلزم چینش دوباره میز مذاکرات و آماده سازی پیش شرطها و لوازمی است که واشنگتن و تروییکای اروپایی قابلیت آن را (حداقل در برهه کنونی) ندارند.

از این رو باید در ماورای مواضع شورای حکام و مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی، اهداف کلان، میان مدت و خرد غرب را از پمپاژ ادعاهای اخیر علیه ایران مدنظر قرار داد. پیش فرض قطعی ما در این روند، همپوشانی مطلق گروسی با سیاستگذاران غربی مذاکرات هسته‌ای است.

گزاره‌های ادعایی گروسی

در اینجا به برخی گزاره‌های ادعایی مطرح شده از سوی رافائل گروسی مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی که طی ماهها و هفته‌های اخیر به کرات مورد تاکید قرار گرفته، متمرکز می‌شویم:

۱- ایران از زمان شکست مذاکرات هسته‌ای به طور چشمگیری به ساخت بمب هسته‌ای نزدیک‌تر شده است.

۲- هیچ کشوری که هنوز بمب اتمی ندارد، اورانیوم را تا سطح ۶۰ درصد غنی‌سازی نمی‌کند. ایران بیش از آنچه برای ساخت بمب هسته‌ای نیاز دارد، اورانیوم غنی شده تولید کرده است.

۳- غنی سازی ۹۰ درصدی برای ساختن بمب اتمی لازم است، اما غنی سازی ۶۰ درصدی تقریباً با غنی سازی ۹۰ درصدی یکسان است!

۴- برجام دیگر کار نمی‌کند. باید در نظر داشته باشیم که هم اکنون در سال ۲۰۱۵ میلادی (زمان انعقاد برجام) قرار نداریم و در نتیجه، این توافق نیاز به جایگزینی با توافق دیگری دارد.

۵- جمهوری اسلامی در حال افزایش توان هسته‌ای خود است و با وجود این که آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به‌طور فعال در حال بازرسی است، اما این بازرسی‌ها کافی نیست.

تحلیل محتوای سخنان گروسی

در تحلیل محتوای سخنان گروسی، باید به صورت همزمان نسبت به متن و فرامتن آن‌ها توجه داشت. در ابعاد متنی، ما با ادعاهای غیرحقوقی و مکرری مواجه هستیم که از سوی مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی مطرح می‌شود.

در این خصوص نکاتی وجود دارد که لازم است مورد توجه قرار گیرد:

نخست اینکه با توجه به خروج یکجانبه آمریکا از توافق هسته‌ای و بی تعهدی مطلق اتحادیه اروپا در تأمین تهدات مالی مندرج در متن برجام، ایران کاهش گام به گام تعهدات خود را در دستور کار قرار داده و بخش اعظمی از این تعهدات، معطوف به مطالبات فراپادمانی آژانس بین المللی انرژی اتمی از کشورمان می‌باشد.

به عبارت بهتر، خروج ایران از این تعهدات معلول بدعهدی مطلق طرف مقابل و واکنشی کاملاً منطقی و حقوقی نسبت به این موضوع محسوب می‌شود. از این رو کاهش تعهدات برجامی ایران، مصداق «واکنش حقوقی» بوده نه «کنش اولیه» با این حال گروسی در گزارشات و مواضع خود تلاش می‌کند بدون ذکر مقدمه‌ای که منتج به اقدام ایران شده، نهاد متبوعش را در مقام مطالبه گر و ایران را در مقام محکوم جلوه دهد! این همان بازی نخ نمایی است که آژانس بین المللی انرژی اتمی و شورای حکام بر اساس روال معمول خود در تقابل با کشورمان دنبال می‌کنند.

نکته دوم اینکه گروسی در مواردی که موضوع بازرسی‌های هسته‌ای از ایران مطرح می‌شود، آژانس بین المللی انرژی اتمی را یک بازیگر مستقل، حقوقی و غیر تأثیرپذیر از توافقات برجام قلمداد می‌کند. به عبارت بهتر، گروسی در صدد القای این گزاره به افکار عمومی دنیاست که فارغ از تعهداتی که در توافق هسته‌ای سال ۲۰۱۵ و قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد وجود دارد، ایران ملزم به تبعیت از الگوهای بازرسی آژانس (در هر دو بعد پادمانی و فراپادمانی) می‌باشد.

نکته سوم اینکه در جریان دو سفر رافائل گروسی به ایران، میان مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی و رئیس سازمان انرژی اتمی کشورمان تفاهمی در راستی همکاری طرفین بر سر حل و فصل پرونده مکانهای ادعایی صورت گرفت. مطالبه آشکار جمهوری اسلامی ایران، «مختومه نمودن پرونده مکانهای ادعایی» از سوی اژانس بین المللی انرژی اتمی بوده و حدود و ثغور مطالبات کاملاً شفاف و حقوقی خود را در این خصوص مطرح نموده است.

با این حال گروسی و مقامات آمریکایی-اروپایی نشان داده‌اند که قصد دارند با مفتوح نگاه داشتن این پرونده‌ها، زمینه بازرسی‌های اصلی و فرعی (بازرسی‌های نامحدود زمانی-مکانی) را در ایران در زمان حال و آینده ایجاد کنند. گروسی تاکنون چندین بار در خصوص روال مذاکرات برجام اظهار نظر کرده و معتقد است این توافق عملاً کارآیی لازم را ندارد. مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی به لحاظ فرامتنی، در پازلی بازی می‌کند که طراحان اصلی آن در واشنگتن و اتحادیه اروپا به سر می‌برند!

بر این اساس، گروسی سه هدف فرامتنی مهم را در قبال توافق برجام و مذاکرات هسته‌ای با جمهوری اسلامی ایران دنبال می‌کند. این موارد عبارتند از:

الف) بازگشت یکجانبه ایران به تعهدات مندرج در توافق هسته‌ای، بدون آنکه عملاً تحریمهای جمهوری اسلامی ایران برداشته شود.

ب) زمینه سازی برای بسط نظام بازرسی‌های آژانس بین المللی انرژی اتمی علیه ایران که با هدف نفوذ امنیتی غرب به اماکن حساس در کشورمان صورت می‌گیرد.

ج) رفع اتهام از آمریکا در قبال خروج یکجانبه از توافق هسته‌ای و ایجاد حاشیه امن برای تروییکای اروپایی در خصوص صدور بیانیه‌های سیاسی و غیر حقوقی علیه ایران.

د) جلوگیری از استناد حقوقی و عملیاتی ایران به بند غروب آفتاب در قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد.

و) جلوگیری از انعقاد توافق «تضمین محور» با ایران با هدف ممانعت از بهره مندی ایران از مزایای رفع تحریمها

بازی شفاف اما پیچیده!

بازی گروسی در تقابل با کشورمان کاملاً شفاف و در عین حال پیچیده است! این سادگی، معطوف به شناخت ماهیت این بازی و هم افزایی سه ضلع آن (واشنگتن، بروکسل و وین) علیه منافع کشورمان است. به عبارت بهتر، شناسایی گروسی به مثابه یک شخصیت مستقل در این معادله، خطایی محض محسوب می‌شود. او وظیفه دارد در برهه کنونی، ایده همیشگی مقامات کاخ سفید (بازگشت یکجانبه ایران به برجام در عین عدم رفع واقعی تحریمها) را عملیاتی سازد.

این در حالیست که گروسی اصلی‌ترین وظیفه خود را در این خصوص به صورت عامدانه فراموش کرده است: این مسئولیت، حل موانع فنی توافق هسته‌ای میان ایران و اعضای ۱+۴ است.

حدود و ثغور مطالبات و خطوط_قرمز تعیین شده از سوی کشورمان در مذاکرات وین بر سر مسائل اختلافی از جمله «حل و فصل موضوعات پادمانی»، «ارائه تضمینهای ذاتی و اعتباری»، «لزوم رفع تحریمهای بازدارنده در مسیر اجرایی شدن برجام» از ابتدا مشخص بوده و در حال حاضر نیز جمهوری_اسلامی ایران ذره‌ای نسبت به آنها عدول نکرده است.

در چنین شرایطی بخش اعظم عملیات روانی غرب در مرحله پایانی مذاکرات، ناظر بر دفرمه شدن هندسه مذاکرات یا لغو خطوط قرمز تعیین شده از سوی کشورمان صورت می‌گیرد. ضمن آنکه در روند مذاکرات احیای برجام نیز آژانس نه تنها به عنوان یک کاتالیزور و عامل تسریع کننده عمل نکرد، بلکه با طرح پرونده‌های ادعایی به نیابت از رژیم اشغالگر قدس و تاکید غیر حقوقی بر مفتوح نگاه داشتن آن‌ها (حتی در صورت احیای برجام)، عملاً به مانعی در مسیر مذاکرات سالهای ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ در وین و دوحه تبدیل شد.

در چنین شرایطی اصرار گروسی برای سفر به ایران و ابراز نگرانی وی از ماهیت فعالیتهای هسته‌ای کشورمان را باید در یک پارادایم کاملاً سیاسی -تبلیغاتی مورد توجه و تحلیل قرار داد. بدیهی است که تمرکز جمهوری اسلامی ایران، اعم از دستگاه دیپلماسی کشور و سازمان انرژی اتمی بر روی خطوط قرمز ما در همکاری‌ها با آژانس و احیای توافق هسته‌ای (وفق قانون راهبردی مصوب مجلس شورای اسلامی)، تنها راه جلوگیری از تکمیل صحنه پردازی مثلث مذکور (آمریکا-آژانس-اروپا) علیه کشورمان می‌باشد.

گروسی در بحبوحه جنگ غزه، از یک سو مسئولیت ارسال پالسهای بحرانی در قبال فعالیتهای هسته‌ای ایران را بر عهده دارد تا جایی که حتی غنی سازی ۶۰ درصدی و ۹۰ درصدی را به عنوان یک مقام ارشد آژانس همسان و دارای آثار عملیاتی همگون تلقی می‌کند!

تقلیل سطح غنی سازی رسمی در ایران از ۶۰ درصد به ۲۰ درصد، یکی دیگر ازاهداف گروسی می‌باشد، به گونه‌ای که ایران بدون آنکه گامی از طرف مقابل برداشته شود، تن به چنین مطالبه‌ای دهد.

با این حال تجربه سالهای گذشته و اخیر نشان می‌دهد نه تنها جمهوری اسلامی ایران نباید تسلیم مطالبات فراپادمانی آژانس بین المللی انرژی اتمی (خصوصاً در دوران حضور گروسی در این نهاد ظاهراً بین المللی) شود، بلکه باید برداشته شدن هر گونه گام جدیدی در همکاری با این سازمان را متغیری وابسته به رفع تحریمهای ضد ایرانی (آن هم به صورت تضمین محور) قلمداد کند.

دیگر خبرها

  • آمریکا به دنبال فروش نسخه‌های جدید اف-۱۵ به عربستان است
  • نگاهی به توافق امنیتی جدید عربستان و آمریکا/ واشنگتن و ریاض در انتظار چراغ سبز اسرائیل
  • تاکید عربستان بر لزوم برقراری آتش‌بس فوری در غزه
  • سالیوان: توافق دفاعی آمریکا با عربستان بدون رابطه ریاض با اسرائیل امکان‌پذیر نیست
  • دیدار وزرای خارجه ایران و عربستان در گامبیا
  • وزرای خارجه ایران و عربستان دیدار کردند
  • مثلث آمریکایی چه هدفی را در تقابل با فعالیتهای هسته‌ای ایران دنبال می‌کنند؟ / نقشه راه گروسی در تهران پس از عملیات وعده صادق
  • توافق امنیتی جدید عربستان و آمریکا در انتظار چراغ سبز اسرائیل!
  • پیام ویژه آمریکا خطاب به عربستان درباره سازش با اسرائیل
  • عضو سنای آمریکا: سنا توافق با عربستان را بدون سازش با اسرائیل تصویب نمی‌کند