افشای ابعاد مهمی از پشت پرده تحولات اخیر قفقاز جنوبی +نقشه
تاریخ انتشار: ۲۵ مهر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۴۱۲۳۹۳
«تغییر ژئوپلیتیک» منطقه، سناریو، چشمانداز و کلیدواژه مهمی است که با استناد به آن میتوان تا حدود زیادی آنچه را که در اطراف مرزهای شمالی جمهوری اسلامی ایران در حال وقوع است، تحلیل کرد.
به گزارش مشرق، حمید خوشآیند، طی یادداشتی درباره تحولات قفقاز نوشت:
تحولات منطقه قفقاز جنوبی و اتفاقاتی که در روابط بین ایران و آذربایجان به وجود آمده است و مواضع و صحبتهایی که رد و بدل میشود، همچنان در کانون توجه محافل سیاسی و رسانهای منطقه و داخل قرار دارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
«تغییر ژئوپلیتیک» منطقه، سناریو، چشمانداز و کلیدواژه مهمی است که با استناد به آن میتوان تا حدود زیادی آنچه را که در اطراف مرزهای شمالی جمهوری اسلامی ایران در حال وقوع است، تحلیل کرد.
در نوشتار حاضر به اجمال ابعاد و زوایای مهمی از این سناریو تحلیل شده است:
در منتهیالیه غربی ایران (گوش چپ گربه در نقشه ایران) یک زائده عجیب و غریب و در واقع باریکهای هست که قرهسو نام دارد. قرهسو (نقشه شماره ۱) که یک ناحیه راهبردی است، در ترکیه به «انگشت آتاتورک» معروف است و ۳ و نیم کیلومتر پنها دارد.
منطقه قرهسو، از شمال به ارمنستان، از جنوب به ایران، از شرق به نخجوان جمهوری آذربایجان و از غرب به ترکیه مشرف است که تا قبل از سال ۱۳۱۰ بخشی از خاک ایران بود. در این سال طی مذاکراتی که «محمدعلی فروغی» وزیر خارجه ایران به دستور رضاخان با «توفیق رشدی» وزیر خارجه ترکیه داشت، این باریکه که آتاتورک به آن چشم دوخته بود، به جمهوری تازه تأسیس ترکیه واگذار شد.
در واقع آتاتورک که بنا به اهداف و مقاصد بزرگی که در ذهن داشت، دنبال یک مسیر کوتاه برای دسترسی به قفقاز و از آنجا به دریای خزر و سپس آسیای مرکزی بود، این منطقه کلیدی را با زیرکی تمام از ایران گرفت. درست است که مالکیت ترکیه بر قرهسو با روی کار آمدن رضاخان به شدت تسهیل شد، اما عهدنامه ترکمانچای مرجع اصلی در خصوص تعیین وضعیت این منطقه است که آن را متعلق به ایران میداند.
امروز اگر جمهوری اسلامی اراده کند، با ارائه اسناد تاریخی از جمله عهدنامه ترکمانچای میتوان در دیوان بینالمللی دادگستری ثابت کرد که مالکیت ایران بر منطقه قرهسو، کاملاً قانونی است و میتوان آن را به ایران عودت داد.
این باریکه کوچک ۳ و نیم کیلومتری که امروز بیش از ۷۰۰ کیلومتر مسیر ترانزیتی ایران در حوزه قفقاز جنوبی را با خطر مواجه کرده، نقش بسیار مهمی در تحقق رؤیای «دالان تورانی» رجب طیب اردوغان (خط زرد در نقشه شماره ۲) دارد که در سالهای اخیر بهشدت به دنبال اجرای آن است. در واقع قرهسو نقطه آغاز و مبدأ اصلی ترسیم و اجرای دالان مجعول تورانی است که دولت کنونی ترکیه در چهارچوب نگاه نوعثمانیگرایی آن را پیگیری میکند.
پیشبرد پروژه دالان تورانی اردوغان که هیچ نامی از آن در تحولات اخیر قفقاز جنوبی و در مواضع آشکار و نیمه آشکار و پنهان مقامات عالی ترکیه و آذربایجان و دیگران برده نمیشود، فعلاً در سیونیک ارمنستان به مشکل برخورده است. اصرار دولت آذربایجان و دولت ترکیه مبنی بر اجرای دالان موسوم به زنگزور (خط قرمز نقشه شماره ۲) در این ناحیه با هدف رفع «مهمترین مانع» پیش روی دالان تورانی است.
اجرای به اصطلاح دالان زنگزور که باعث قطع خطوط ارتباطی و مرزی ایران با ارمنستان میشود، به اندازهای برای ترکیه و آذربایجان دارای «اهمیت راهبردی» است که باکو حاضر است در ازای به دست آوردن این ناحیه که در استان سیونیک ارمنستان قرار دارد، حتی از بخشی از ادعاهایش در نقاط شمالی قرهباغ دست بکشد! به عبارت دیگر امروز اجرای این دالان توسط باکو – آنکارا، بر بازپسگیری قرهباغ از ارمنستان، اولویت پیدا کرده است!
تحقق دالان مجعول تورانی که فعلاً با مانعی به نام زنگزور مواجه است و تمام تلاش ترکیه و آذربایجان هم معطوف به گشودن زنگزور شده است، دارای پیامدهای راهبردی متعددی برای ایران و همچنین روسیه و چین است. پیامدهایی که اجرای دالان زنگزور که باعث تکمیل خطوط ارتباطی ترکیه به آذربایجان و از آنجا به دریای خزر و آسیای مرکزی میشود (آنچه که در ایدههای بلندپروازانه اردوغان دالان تورانی است) برای ایران را به شکل زیر میتوان برشمرد:
۱- تضعیف بازیگری ایران در منطقه قفقاز؛
۲- اخلال در مناسبات تجاری ایران و روسیه در قفقاز؛
۳- اخلال در مناسبات تجاری ایران با ارمنستان؛
۴- قطع یکی از راههای مهم ترانزیت ایران به اروپا و ایجاد وابستگی صرف به آذربایجان و ترکیه؛
۵- تضعیف موقعیت ایران در کریدور شمال – جنوب و شرق – غرب؛
۶- تضعیف جایگاه ایران و اخلال در همکاری ایران در اتحادیه گمرکی اوراسیا؛
۷- تضعیف جایگاه ایران و اخلال در همکاریهای ایران در شانگهای؛
۸- تضعیف جایگاه ایران در خط «یک پهنه – یک راه» چین؛
۹- از بین بردن مزیت ژئوپلیتیکی ایران در قفقاز با بر هم زدن موازنه خطوط ترانزیتی در منطقه.
در حقیقت اجرای دالان مجعول تورانی باعث حذف ایران از تمام معادلات انرژی و ترانزیت منطقه قفقاز میشود.
پیامدهای راهبردی مهم دالان مجعول تورانی برای روسیه و چین هم شامل موارد زیر است:
۱- کاهش مزیتهای ژئوپلیتیکی روسیه در قفقاز؛
۲- قطع وابستگی اروپا به روسیه در زمینه انرژی و کاهش اهرمهای فشار روسیه علیه اروپا؛
۳- تهدیدات راهبردی علیه روسیه از طریق گسترش و تقویت مواضع ناتو در شرق و اتصال ناتو به دریای خزر؛
۴- افزایش نیاز گازی چین به آسیای مرکزی؛
۵- ارتقاء سطح بازیگری کشورهای آسیای مرکزی علیه چین؛
۶- تضعیف پروژه ۵ تریلیون دلاری «یک پهنه - یک راه» چین که بزرگترین پروژه سرمایهگذاری تاریخ بشر است؛
۷- تضعیغ پیمان شانگهای؛
۸- تکمیل محاصر روسیه و چین توسط آمرکیا و اروپا با بازیگردانی ترکیه و آذربایجان
بنابراین در بررسی و تحلیل اتفاقات اخیر قفقاز باید همزمان چند مؤلفه را در کنار هم قرار داد. موضوع امروز در قفقاز جنوبی ابعادی فراتر از مناقشه بین آذربایجان و ارمنستان بر سر قرهباغ پیدا نموده است. امروز مسأله اصلی در قفقاز جنوبی تنها دعوا بر سر قرهباغ آنهم میان دو کشور نیست، بلکه مسئله اصلی تلاش برای ایجاد و اجرای طرحهای بلندپروازانهای است که میتواند ژئوپلیتیک منطقه را به طور کامل دستخوش دگرگونی کند.
ضمن اینکه تحقق طرحهای صهیونیستی در حوزه قفقاز جنوبی و در جوار مرزهای ایران را تسهیل کند؛ لذا حساسیت ایران در قبال اتفاقات اخیر که حتی شخص رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز به آن واکنش نشان دادند، از روی حکمت و دوراندیشی و اشراف به هر آنچه که با هدف تغییرات ژئوپلیتیکی در حال وقوع بوده، است.
مواضع جمهوری اسلامی ایران در حوزه قفقاز جنوبی کاملاً مشخص و روشن است:
۱- جلوگیری از حضور مخرب رژیم صهیونیستی در مرزهای شمالی ایران با توجه به ابعاد و تهدیداتی که برای کشورمان دارد.
۲- جلوگیری از تغییرات مرزی که به تغییرات ژئوپلیتیک در منطقه میانجامد.
منبع: میزانمنبع: مشرق
کلیدواژه: تحولات قفقاز تحولات افغانستان مرز ایران آذربایجان تحولات قفقاز یادداشت استان سیونیک دولت ترکیه رجب طیب اردوغان جمهوری اسلامی ایران ترکیه و آذربایجان قفقاز جنوبی آسیای مرکزی اجرای دالان قره باغ قره سو
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۴۱۲۳۹۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
۳ مساله تاثیر گذار بر تحولات منطقه
مسائل مختلفی این روزها بر تحولات منطقه سایه انداخته است. اما در این بین میتوان به سه مساله که به نظر میرسد تاثیر بیشتری بر تحولات منطقه دارند، اشاره کرد. یکی از این مسائل تجمعات اعتراضی در دانشگاههای آمریکا، اروپا، استرالیا و کاناداست که موجی جهانی را علیه جنایات رژیم صهیونیستی در غزه و سیاستهای آمریکا ایجاد کرده است. تاثیر اعتراضات دانشجویی به حدی است که مقامات آمریکایی نمیتوانند، بیتفاوت از کنار آن عبور کنند. به همین دلیل رئیس جمهور آمریکا نیز به مهم واکنش نشان داده است.
نباید فراموش کرد که تحت تاثیر اعتراضات دانشجویی و مردمی به جنایتهای رژیم صهیونیستی در غزه اقدامات مناسبی نیز در برخی کشور رقم خورد است. برای نمونه اعتراضات در ترکیه سبب شد، مقامات این کشور تصمیم بگیرند تا روابط تجاری خود را با اسرائیل قطع کنند. علاوه بر این کلمبیا نیز چنین رویکردی را در پیش گرفته است.
مساله دوم که تحولات منطقه تحت تاثیر آن قرار دارد، عملیات «وعده صادق» است. برای نمونه این اقدام ایران واکنش آمریکا و متحدانش را در پی داشته است و اثرات آن را در سفر وزیر امورخارجه آمریکا به منطقه و تحرکات مربوط به آتشبس میتوان دید. افزون بر این گروههای مقاومت نیز در سایه عملیات وعده صادق اقدامات گستردهتر و جدیتر را علیه جنایات رژیم صهیونیستی در دستور کار قرار دادهاند. برای نمونه یمنیها وارد چهارمین مرحله از برنامههایشان برای حمایت از مردم غزه شده و اعلام کردهاند که حوزه عملیاتی آنها به مدیترانه نیز گسترش پیدا کرده است. حزب الله لبنان نیز این روزها مراکز جدیتری را مورد حمله قرار میدهد.
در این بین مسائل داخلی رژیم صهیونیستی را باید سومین مسالهای دانست که این روزها روی تحولات منطقه سایه انداخته است. به عبارت دیگر موج استعفاهایی که رژیم صهیونیستی با آن رو به رو است در کنار گسترش تظاهرات علیه کابینه بنیامین نتانیاهو از دیگر مسائلی است که این روزها روی تحولات منطقه تاثیر گذار است.
در این بین اظهار نظرها درباره برقراری آتش بس نیز بیش از گذشته منتشر میشود و میتوان گفت احتمال برقراری آتش بس در حدود ۲۱۰ روزی که از جنگ در غزه میگذرد این روزها بیشتر است. اما توقف جنگ برای نتانیاهو به معنای سقوط و شکست در جنگ است. در واقع این روزها آمریکاییها در حال بررسی این مساله است که بین بنیامین نتانیاهو و برقراری آتش بس کدام یک را انتخاب کنند؟
این در حالی است که در این شرایط حماس توانمندتر از گذشته درصحنه مذاکرات غیر مستقیم ظاهر شده است و پذیرش آتش بس به معنای پیروزی حماس و مقاومت است. این مساله نشان میدهد که رژیم صهیونیستی در عرصه دیپلماسی نیز بسیار ضعیف است.